خب یاعلی..کی سحر پا میشه؟.فقط بابا و مامان و کوچکترین عضو خانواده دستش رو بالا برد..بابا گفت:یعنی شماها نمیخواین روزه بگیرین؟خواهر بزرگ:نه بابا نمی تونم من دارم برای ارشد میخونم.برادر بزرگ:نه بابا این همه عضله رو زحمت کشیدم به اینجا رسوندم حالا دستی دستی آبشون کنم..
.بابا گفت:تو چرا پس روزه می گیری؟خواهر کوچیکه گفت:وای بابا سی روزه بین سیصدو شصت و پنج روز...،فقط سی روزه که تو احساس می کنی فقط داری برای خدا عمل میکنی...چرا از دستش بدم...تازه اگه لاغرم بشم سیصدو سی و پنج روزه دیگه اینقد میخورم تا جبران بشه...اصلا حرف اینا نیست بابا میدونی چقد خدا اینجوری دوستم داره...
اون دو تا خواهر و برادر بزرگتر داشتن به حرفای خواهرشون فکر میکردن...آخه تو با این سنت چرا اینقد این ماهو خوب درک کردی که ما فقط تشنگی وگرسنگیشو فهمیدیم..
.بابا گفت:باشه ما سه تایی میگیریم. ..هیچ اجباری در دین خدا نیست..چه شما دو تا بگیرید چه نگیرید از روزه دارای خدا کم نمیشه...تازه خدا به روزه شما نیاز نداره...شما زکات بدنتونو بدید تا سالم بمونید وگرنه باید کلی خرج کنم تا بدنتون سالم بشه...
سلام روزه داران خدا
از همه التماس دعا دارم.
خدایا مشکلات و سختی ها زندگی رو برای همه حل و آسان کن.الهی آمین.
سلام
بچه ها برای آرامش روحی و فکری هم دعا کنیم...
من خیلی محتاج به دعا هستم...
خدای مهربانم
همیشه و همه وقت دستم رو گرفتی...
ایندفعه هم مطمینم کنارم هستی...
کاری کن قدم هام محکمتر به سمتت بیاد...
خدایا دوستت دارم...
یا سریع الرضا اغفر لمن لایملک الا دعا...